چگونه شغل دلخواه خود را بیابم؟

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روانشناسی» ثبت شده است

چطور میتونیم در شغلمون ارتقا پیدا کنیم؟

شاید خیلی برای شما پیش اومده باشه که نه تنها به تمام وظایف شغلی خود عمل کردین بلکه حتی کارهای بیشتری رو هم به عهده گرفته و به خوبی اونها رو انجام میدین تا رئیستون رو راضی کنید.آیا از نتیجه ش راضی بودین؟ آیا تونستین اضافه حقوق یا ارتقای پست بگیرید؟

اگر شما جز افرادی هستید که به نظر خودتون هرکاری از دستتون براومده انجام دادید، از هوش و مهرتهای کافی برای پست بالاتر برخوردار هستید و کم کم دارید احساس دلسردی در محیط کارتون رو تجربه میکنید، نگران نباشید!جابیار در پستهای آینده چند راهکار کاربردی به شما ارائه میده که میتونید با استفاده از اونها در کارتون پستی درخور توانایی ها و مهارتهاتون پیدا کنید.

با ما همراه باشید.

https://www.jobyaar.com/

۲۰ آبان ۹۶ ، ۱۲:۵۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

راهکارهای مقابله با کسالت در محیط کار-قسمت اول

یادتونه چند روز پیش راجع به رخوت شغلی و عدم علاقه و درگیری با شغلمون باهم صحبت کردیم؟خوب در پستهای آینده چند تا راهکار کوچیک و شاید کم اهمیت بهتون پیشنهاد میدیم که میتونه علاقه و درگیری شما با کارتون رو افزایش بده.یکی از این راهکارها نوشتنه.
وقتی شما مدت زیادی یک کار ثابت رو انجام میدین، به تدریج دانش و تجربه شما نسبت به اون کار زیاد میشه و مهارتهایی رو در انجام اون کار کسب میکنید که مختص به خودتونه. مثلا روشی رو برای خودتون ابداع میکنید که وظیفه ای روتین که نیاز به دقت بالایی داره رو در سریعترین زمان انجام بدید.نوشتن درباره این تجربیات و مهارتهایی که خودتون ابداعش کردین برای شما علاقه به کار،احساس تسلط به کار،احساس دلبستگی و احساس مفید بودن برای دیگران رو به ارمغان میاره.
پس هر چند وقت یک بار بنویسید و نوشته هاتون رو با کسایی که مثل شما فکر میکنند و در حوزه مشابه به شما فعالیت میکنند به اشتراک بذارید و ما رو هم از احساس رضایت خودتون باخبر کنید.
۱۷ آبان ۹۶ ، ۱۱:۰۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

کسالت در محیط کار!

ایا شما تا به حال این احساس رو تجربه کردید که به شدت در محل کارتان احساس خمودگی و کسلی داشته باشید و فکر کنید ساعتهای گرانبهای عمرتون رو دارید تلف میکنید؟ اگر پاسختون مثبته،جالبه بدونید شما تنها نیستید و طبق آمارها بیش از نیمی از مردم احساس میکنند در کارشون با هیچ چالش و درگیری مواجه نیستند و حتی بیش از 15 درصد گزارش میکنند که هیچ ارتباط فعالی با کار و محیط کارشون ندارند.
به نظر شما راه حل مناسب برای بیشتر درگیر شدن با فعالیتی که حداقل 5 ساعت از زندگی روزانه شما رو به خودش اختصاص داده چی میتونه باشه؟ما چندتا پیشنهاد براتون داریم که در روزهای اینده بیشتر بهشون میپردازیم. با ما همراه باشید!
۱۷ آبان ۹۶ ، ۱۱:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جاه طلبی، پر پرواز یا عینک خوش بینی؟

سلام
شده تا حالا سرکارتون،توی مسیر پیاده رویتون به خونه یا پشت فرمون با خودتون بگید این چیزی نیس که من میخواستم باشم؟شده با اینکه یه شغل از نظر دیگران نون و آب دار و مناسب دارین،اول صبح بعد از زنگ ساعت با خودتون بگید این کاری نیس که من میخواستم؟!خوب راستشو بخواید ما معتقدیم همه این لحظات رو تجربه کردن یا حداقل میشه گفت همه آدمهای جاه طلب گزند این لحظات براشون آشناست.بله جاه طلبی!
جاه طلبی ویژگی شخصیتیه که توی همه آدمها وجود داره ولی بعضیها جسارت پروبال دادن بهش رو دارن و بعضیهای دیگه با موندن توی safety zone خودشون و فرار از هر چیز غیرمعمولی دست و پاش رو بستن.شاید به مفهوم جاه طلبی توی فرهنگ ما زیاد پرداخته نشده و گاهی حتی خیلی مثبت هم در نظر گرفته نشه ولی تو فرهنگ جاب یاری اگه بخوایم برای موفقیت رمز و شاه کلیدی قائل باشیم،این جاه طلبیه که رمز موفقیته.
جاه طلبی همون غلغلکیه که باعث میشه کارهای معمولی و مدل روتین زندگیمونو عوض کنیم، ریسک کنیم و گاهی حتی شکست بخوریم چون فکر میکنیم باید طرحی نو دراندازیم.جاه طلبی اون نیروییه که بهمون کمک میکنه لیسانسمونو بکنیم فوق،فوق رو دکترا و گاهی برای یه چیز بهتر از محل زندگی و امنیت و حمایت معمولیش دوربشیم،جاه طلبی اون صداییه که وقتی از شدت خستگی و بدن درد ناشی از کار زیاد برای هدفت نا نداری،بهت میگه چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد. و البته جاه طلبی اون خیالات و فانتزیهایی میشه که تو ذهنتون میاد که چیکا کنم بهتر بشم؟چه مهارتی رو یاد بگیرم که بتونم کاربهتری رو انجام بدم؟کی دوباره کارمو عوض کنم یا ارتقا بدم؟چقد پول جمع کنم تا بتونم بیزنس خودم رو داشته باشم؟
شما هم جاه طلب هستید،جاه طلبی شما هم هر روز به دریچه ذهنتون نوک میزنه تا قدرت ظهور و بروز پیدا کنه،جاب یار ازتون میخواد به جاه طلبیتون اجازه پرواز بدید.
۱۷ آبان ۹۶ ، ۱۱:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بدشانسی یا کم کاری!

​یک روزی و روزگاری بود که فکر می‌کردم قرار بر اینست که روزگار ملاحظه حال آدم را بکند و هر جا کوتاهی کردی یک ارفاقی بکند که به سلامت از صحنه حادثه بگذری. نه که فلسفه زندگی باشد، ولی باور این بود که اگر موقع امتحان دو فصل از کتاب را نرسیدی درست بخوانی، سوالها باید حتما از آن شش فصلی که خوانده‌ای طرح شوند. اگر حواست نبود و قبل از رسیدن به گردنه حیران بنزین نزدی، ماشین باید انقدر یاری کند تا از گردنه رد شوی و بررسی به پمپ بنزین. اگر قبل از جلسه کاری خودت را آماده نکرده بودی، کارفرما هم زیاد راجع به موضوع نداند و به سلامت بجهی. مثال زیاد است: زیاد نان و شیرینی خوردی روزگار هوای قلبت را برایت داشته باشد و بی‌گدار که به آب زدی دستت را بگیرد و حواسش باشد که به ساحل سلامت برسی. انتظار "خوش شانس" بودن داشتم کلا از زندگی. فکر می‌کردم حالا دو روز با این آقای زندگی دور همیم، کلا ستارالعیوب باشد و هر جا ما کوتاهی کردیم برایمان حل کند تا  این دو روزه بگذرد.

یکی از آن بزرگترین نقطه‌های عطف، آن روزی بود که این انتظارات بیجا کلا به سر آمد. درسهای دو سال اول دکترا تمام شده بودند و بعد هم امتحان جامع داده بودم و آقای استاد گفته بود که یک جلسه‌ای بگذاریم با کمیته دکترا و خبرشان کنیم که تا به حال توی آزمایشگاه چه کرده‌ایم و سوالی اگر داشتند بپرسند. جلسه را رو به راه کردم و یک سری اسلاید درست کردم که صرفا توضیح می‌داد که ما تا به حال اینکار را کرده‌ایم و والسلام. سرم توی آزمایشگاه شلوغ بود و خیلی وقت صرف آمادگی نکردم. فکر کردم که حالا کار روزانه آزمایشگاه را توضیح می‌دهی و می‌رود‌. صبح ساعت هشت و نیم می‌رسیم و وسایل درست می‌کنیم و بعد از ظهر آزمایشها انجام می‌شوند و ما هم آن وسط می‌خوانیم و می‌نویسیم. توضیحش کار سختی نیست. روز جلسه با خوشی و خرمی رسیدم و با همه سلام و علیک و صحبت کردم و اسلایدها را ارائه کردم ولی همان سوال اول را که پرسیدند، فهمیدم که راستش روز خیلی خوبی نخواهد بود. سوالها رفتند توی تئوری انجام آزمایشها و برنامه‌های آینده و سوالهای ریزی در مورد برنامه من برای بررسی اثر ریزترین عوامل در نتیجه نهایی. منِ ناآماده هم در جواب تک‌تک سوالها گند زدم. جلسه که تمام شد‌ و اساتید رفتند، انقدر رنگم سفید شده بود که استاد راهنمای گرامی که ده دقیقه‌ای ساکت بود، وقتی دید در اندرون منِ خسته‌دل چه فغان و غوغایی است، در راه برگشت به ساختمان خودمان شروع کرد به دلداری دادن که حالا خیلی هم بد پیش نرفت ولی خودم می‌دانستم واقعیت چیست.

آن شب که رسیدم خانه و چند روزِ بعدش، کلا فکر جای دیگری نمی‌رفت به جز آن روز و مخصوصا لحظه پرسیدنِ یکی از سوالها که "این نموداری که نشون دادی با اونی که من انتظار داشتم یه خورده فرق داشت، توزیع ذرات اینجا چه جوری بود یعنی؟" و بعد تته پته خودم در جواب. اولش غر معمول را زدم که "قرار نبود" اینها از این سوالها بکنند و چرا اینها را پرسیدند. بعد به خودم گفتم که پسر جان، سرت را انداخته‌ای پایین و بدون آمادگی رفته‌ای توی قفس یک سری شیر و بعد می‌گویی "قرار نبود" بنده را اینطوری بدرند؟ فردای جلسه اگر گفته بودند که این آقا دانشجوی مناسبی نیست و خداحافظ شما، تا آخر عمر توضیح می‌دادی که "انداختنم بیرون چون یه سری سوال پرسیدن که قرار نبود بپرسن"؟ "بدشانسی آوردم"؟ اینجا مگر کتاب تن‌تن است که بی‌چترنجات از طبقه بیستم بپری و انتظار داشته باشی بیفتی روی بوته کاه؟

در دو سال و نیم بعد سه جلسه با اساتید داشتم و برای همه مشق شب را آماده کرده بودم. برای دو تا از جلسه‌ها بچه‌های دانشکده‌های مختلف را روز قبلش دعوت کردم که یک جلسه تمرینی داشته باشم و هر چه سوال دارند بپرسند. جلسه آخر هم بعد از دو تا ارائه در کنفرانس بود و کلا آماده بودم. آن جلسه اول، که درست یازده سال پیش همین موقعها اتفاق افتاد، با تمام دردناک بودنش مسیرِ سالهای بعدش را عوض کرد و از این بابت خوشحالم. جلوی انتظارهای بیجا از زندگی هر موقع گرفته شوند خودش منفعت است. 

دیروز دو تا از همکارها ایمیل زده بودند که فلانی یک کارخانه‌ای را بازدیدِ ایمنی کرده‌ایم و حالا در مورد مجوزهای کیفیت هوایش چند تا سوال داریم، یک جلسه یک ساعته بگذاریم و ما سوالهایمان را بپرسیم. قبل از جلسه نشسته بودم و مدارک موجود را با دقت می‌خواندم. بعد فکر کردم که حالا انقدر وقت هم نگذاشتی ایرادی ندارد، جلسه داخلی است و کارفرمایی در کار نیست و همکارها سوالهایشان را می‌پرسند و تو هم جواب می‌دهی. بعد صدای جلز و ولز آمد. یاد آن یازده سال قبلی افتادم که اساتید گرامی ما را نمک و فلفل و پودر سیر زده بودند و توی ماهیتابه سرخ می‌کردند‌ و مواظب هم بودند که تکه سرخ‌نشده باقی نماند. لبخندی زدم و بقیه مدارک‌ را خواندم. انتظار ارفاق داشتن اشتباه است، باید آماده بود.

@Farnoudian

https://www.jobyaar.com

۱۷ آبان ۹۶ ، ۱۰:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰